اژدهای زرد در قاره‌ی سبز

ساخت وبلاگ

روابط چین با کشورهای اروپایی و اتحادیه اروپا با توجه به نقش آفرینی غیر قابل انکار آنها در عرصه بین المللی همواره مورد توجه تحلیل گران بوده است. بدیهی است، فرایندهای تصمیم گیری و تصمیم سازی این دو واحد سیاسی در تنظیم روابط دوجانبه، بیشتر متاثر از نوع نگاه و انتظار آنها از طرف دیگر است. به نظر می رسد از منظر طرف چینی این ارتباط، اروپا به عنوان بازاری برای محصولات چینی؛ فرصتی برای گذار به پارادایم جدید اقتصادی و تبدیل شدن به یکی از هنجار سازان مهم نظام بین الملل و همچنین عاملی برای تقویت چندجانبه گرایی در عرصه نظام بین الملل در نطر گرفته می شود. در ضمن چین همواره به دنبال استفاده از ابزار اقتصادی برای نفوذ دیپلماتیک در اروپا بوده است.

گذار به پارادایم جدید اقتصادی

می دانیم که چین از نقطه نظر اقتصادی به یک نقطه عطف رسیده است. سیاست اقتصادی موفق پیشین این کشور که به خروج حدود 400 میلیون چینی از فقر کمک کرد دیگر کافی نیست و این کشور نیازمند گذار به پارادایم جدید اقتصادی مبتنی بر نوآوری های مرتبط با فن آوری های بالا و خدمات است. در این چارچوب، چین واقف است که تعدادی از کشورهای اروپایی، واجد شرکت های متوسط و کوچک متعددی هستند که بهترین فن آوری های جهان را به ویژه در حوزه صنایع اتومبیل؛ انرژی؛ حمل و نقل؛ مواد غذایی و سرگرمی عرضه می کنند. بدیهی است این مسئله برای کشوری که در مرحله گذار به صنایع با فن آوری بالا قرار دارد، دارای اهمیت خواهد بود. در ضمن طرح "یک کمربند یک جاده"[1] چین نیز که شبکه ای از جاده های فراسرزمینی؛ خطوط راه آهن و زیرساخت های اطلاعاتی چین را به اروپا متصل خواهد کرد، یکی از ابزارهای مهم طی کردن دوران گذار چین به پارادایم جدید اقتصادی خواهد بود.

دسترسی به بازار اروپا

چین به عنوان بزرگترین قدرت تجاری جهان از سال 2013، نمی تواند از بازار چند صد میلیون نفری اروپا چشم پوشی کند. در ضمن مدتهاست که اروپا به یکی از حوزه های جغرافیایی ارجح برای سرمایه گذاری شرکت های دولتی و خصوصی چین تبدیل شده بود. بر اساس آمارهای موجود، در سال 2014، حدود 20 درصد از سرمایه گذاری مستقیم خارجی چین یعنی حدود 14 میلیارد دلار در اروپا انجام شده است. در سال 2015 نیز سرمایه گذاری مستقیم خارجی چین در اروپا، 44 درصد رشد داشت. در مورد دلایل اهمیت اروپا برای سرمایه گذاری چینی، دلایل متعددی را می توان نام برد. از جمله آنکه، سرمایه گذاری مستقیم خارجی شرکت های چینی در اروپا، در بستر تصمیم کلان سیاسی در سطح حکمرانی چین برای گسترش سرمایه گذاری در خارج از مرزهای این کشور در اواخر دهه 1990 قابل تحلیل است. در قالب این تصمیم کلان،  اگر کشورهای آسیایی و آفریقایی، از منظر تامین مواد اولیه در کانون توجه سرمایه گذاری چینی بوده اند، کشورهای اروپایی از منظر برندسازی؛ کسب فن آوری و گسترش ردپای تجاری مورد توجه چین بوده اند. (Le Corre, 2016) دیگر آنکه، کشورهای اروپایی به نسبت آمریکا سازوکارها و حساسیت کمتری نسبت به پیوند دادن سرمایه گذاری های خارجی به مسائل امنیت ملی دارند.

تبدیل شدن به یکی از هنجار سازان نظام بین الملل

 تبدیل شدن به یکی از هنجار سازان نظام بین الملل نیز یکی از اهداف راهبردی چین بوده است. این نکته از آنجا اهمیت می یابد که می دانیم، قطب بندی های هنجار محور و ارزش محور، یکی از موتورهای محرکه پویش های بین المللی در قرن جدید هستند. به نظر می رسد تلاش چین برای رهبری "سرمایه داری دولت محور" در عرصه جهانی نیز یکی از عوامل شکل دهنده راهبردهای اقتصادی این کشور در مقابل کشورهای و حوزه های جغرافیایی مختلف بوده است. واقعیتی که برخی از تحلیل گران آن را "جهانی شدن با ویژگی های چینی"[2] خوانده اند. ( Sepulchre, 2016) اروپا نیز از این قاعده مبرا نیست. شاید ابراز نگرانی از این واقعیت که "چین در حال خرید کسب و کارهای اروپایی در همه اشکال آن است"؛ تاکید بر این امر که اروپا شاهد  "از دست رفتن مالکیت سفید پوستان بر شرکت ها"ی خود است (Stubb, 2016) و همچنین استفاده از عبارت "تهاجم فرهنگی موازی چین در اتحادیه اروپا"( Sepulchre, 2016) نیز بازتابی از این مسئله باشد. شایان ذکر است تعدای از کشورهای اروپایی از جمله انگلستان؛ فرانسه؛ آلمان و ایتالیا، با وجود اعتراض شدید آمریکا، از طرح چین برای ایجاد بانک جدید توسعه بین المللی یعنی "بانک سرمایه‌گذاری زیربنایی آسیا " حمایت کردند. حمایتی که بیشتر از منظر نیاز این کشورها به جذب سرمایه های چینی قابل بررسی است. این نکته از آنجا اهمیت می یابد که به نظر بسیاری از تحلیل گران، "بانک سرمایه‌گذاری زیربنایی آسیا "، رقیبی جدی برای نهادهای مهم نظم لیبرال یعنی بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول خواهد بود.

 به نظر می رسد در صورت تحقق بخشی از سیاست های اعلامی رئیس جمهور جدید آمریکا در حوزه حمایت گرایی اقتصادی و نگاه به درون، شاهد تقویت جایگاه چین به عنوان رهبر "سرمایه داری دولت محور" در عرصه جهانی باشیم.

اتحادیه اروپا عاملی برای تقویت چند جانبه گرایی

اتحادیه اروپا همواره یکی از منتقدین رویکردهای حقوق بشری چین بوده است و از این منظر گاهی موجبات کدورت خاطر چین را فراهم کرده است. با این وجود، چین به اتحادیه اروپا از سطحی بالاتر می نگرد. چین با وجود وقوف به تضعیف پروژه اروپا، به اتحادیه اروپا به عنوان قدرتی اقتصادی و هنجاری می نگرد که رویکردهای خاص صلح جویانه و همکاری جویانه اش، به تقویت چند جانبه گرایی در عرصه نظام بین الملل یاری می رساند. به عنوان مثال، با توجه به اهمیت انگاره "حق حاکمیت ملی" نزد حکمرانان چین، مخالفت اروپا با سیاست "دولت سازی آمرانه" برخی از حکمرانان آمریکا برای چین واجد اهمیت است. دیگر آنکه به نظر چین، با وجود پیوندهای راهبردی اروپا و آمریکا، قدرت ژئوکالچر اروپا، همواره عامل تعدیل کننده سیاست های جهانی آمریکا از جمله در حوزه کنش های ناتو بوده است. بدیهی است در نظر چین، روی کار آمدن ترامپ در آمریکا در صورتی که به تحقق سیاست های درون گرایانه اعلامی او منجر شود و با موفقیت اتحادیه اروپا در تضعیف روند واگرایی فعلی آن همراه شود،  احتمالا نقش اروپا را در دستور کار سیاسی نظام بین الملل افزایش خواهد داد.

استفاده از ابزار اقتصادی برای نفوذ دیپلماتیک

می دانیم که چین از دوران زمامداری شی جین پینگ، گام به گام در حال دور شدن از راهبرد سنتی "قدرت خود را پنهان کن، منتظر باش تا زمان تو فرا برسد"[3] است. در دوران جدید، چین سیاست خارجی چند بعدی را دنبال کرده است که ایجاد فرصت های جدید برای این کشور و استفاده از نقاط قوت به ویژه قدرت اقتصادی برای تاثیرگذاری سیاسی را در کانون توجه خود قرار داده است. به عنوان مثال، تلاش چین برای استفاده از ابزار سرمایه گذاری خارجی برای نفوذ دیپلماتیک در تک تک کشورهای اروپایی، در چارچوب استفاده از ظرفیت های اقتصادی در حوزه سیاسی قابل تحلیل است. می دانیم که به ویژه بعد از بحران اقتصادی سال 2008 در اروپا، نیاز کشورهای اروپایی برای کسب سرمایه خارجی با هدف رونق دهی اقتصادی فزونی یافته است. در این چارچوب، مقامات چینی از این نیاز هم برای چانه زنی سیاسی و هم برای تحدید کنش جمعی کشورهای اروپایی در چارچوب اتحادیه اروپا برای محدود سازی ورود کالاهای چینی به اروپا استفاده کرده اند. در ضمن شاهد ایجاد گروهی غیر رسمی توسط چین با عنوان "ابتکار 1+16"[4] هستیم که متشکل از چین و 16 کشور  اروپای شرقی و مرکزی عضو و غیر عضو اتحادیه اروپاست. ابتکاری که ضمن گسترش روابط با این کشورها، موجبات اتخاذ مواضع همدلانه تر آنها نسبت به مسائل حقوق بشری چین خواهد شد و همراهی این کشورها را با مواضع منطقه ای و جهانی پکن به همراه خواهد آورد. به عنوان مثال "جمهوری چک که زمانی حتی از لزوم استقلال تبت سخن به میان آورده بود، در سال های اخیر به موضع چین در لزوم استمرار تسلط بر تبت نزدیک تر شده است"(Feaver, 2016)

محدودیت های سیاست اروپایی چین

با وجود موفقیت نسبی سیاست اروپایی چین، این سیاست با چالش ها و با محدودیت هایی نیز مواجه است. شاید مهمترین محدودیت این سیاست، تفاوت پارادیم اقتصادی مورد نظر چین با جهانبینی سرمایه داری مورد نظر اروپا باشد. اتحادیه اروپا به شدت نگران سلامت کلی اقتصادی اروپا و تضعیف هنجارهای اتحادیه اروپا در کشورها و حوزه های اقتصادی است که چین در آنها نفوذ دارد. به عنوان مثال، اتخاذ سیاست های غیر رقابتی توسط دولت چین از جمله استفاده از "دامپینگ" به ویژه در حوزه صنعت فولاد، در کانون انتقاد کشورهای اروپایی؛ نهادهای اتحادیه اروپا و شهروندان اروپایی قرار گرفته است. در این چارچوب، گرچه همکاری های مشترکی در حوزه های ثبات بخشی اقتصادی به منطقه اروپای شرقی و مرکزی بین اتحادیه اروپا و چین وجود دارد، اتحادیه اروپا همواره تلاش کرده است از طریق کانال های رسمی و غیر رسمی و با تاکید بر استاندارهای فنی و قانونی اتحادیه اروپا، به ویژه از تعمیق روابط کشورهای اروپای مرکزی و شرقی با چین جلوگیری کند. نکته قابل تامل دیگر آن است که با وجود موفقیت نسبی چین در همراه کردن و یا کم اثر کردن مخالفت برخی کشورهای اروپایی با سیاست های منطقه ای خود، اتحادیه اروپا و قدرت های اصلی اروپایی همواره نگران جاه طلبی های ژئوپلتیک چین بوده اند. به عنوان مثال "فرانسه به دلیل نگرانی از توسعه طلبی نظامی چین در اقیانوس آرام، توافقنامه ای 40 میلیارد دلاری با استرالیا برای ساخت زیر دریایی های جدید و پیشرفته به امضا رساند. انگلستان نیز از چین خواسته است تا به تصمیمات یک هیات داوری بین المللی در خصوص اختلافات حوزه دریای چین احترام بگذارد. " (Feaver, 2016)

منابع:

-Feaver, Peter, 2016, China’s New Silk Road into Europe Is about More Than Money, Foreign Policy, June 1

-Le Corre, Philippe, 2016,”Why China is investing heavily in Europe”, South China Morning Post, 15 May

-Sepulchre, Alain, 2016, China’s Offensive in Europe, Brookings, May 17

-Stubb, Alexander, 2016, “For China, Europe is the new Africa”, Financial Times, DECEMBER 1


[1] - One Belt, One Road

[2] - Globalization with Chinese characteristics

[3] - hide your strength bide your time

[4] - 16+1 initiative

لینک اصلی مقاله

برای ارحاع دانشگاهی: اژدهای زرد در قاره‌ی سبز، روابط چین با کشورهای اروپایی و اتحادیه‌ی اروپا، ماهنامه همشهری دیپلماتیک، شماره  97 ، فروردین 1396   


برچسب‌ها: روابط چین و اروپا, ابتکار 1, 16, سرمایه داری دولت محور, جهانی شدن با ویژگی های چینی مطالعات خاورمیانه و اروپا...
ما را در سایت مطالعات خاورمیانه و اروپا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosseinmofidia بازدید : 134 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 12:26